Saturday, August 14, 2010

(تاریخچه ای اجمالی بر تاریخ ارقتطون و کهکشان ابوطریبه (پاره ی نخست


گویند که در حدود بیست بیلیون و اندی سال گذشته، زمانی که مه و خورشید و زمین در کار نبودند، در اطراف کهکشانک "ابوطریبه" درحدود چهارصد و پنجاه سال نوری رو به آنطرف تر از محور دارالمفاعله ستاره ای متولد شد به نام "افلیس" و بدور آن سه سیاره مدور بودندی که اولی بقدری نزدیک به ستاره بودندی که به داخل آن کشیده شدندی و سوختندی و انفجاری حاصل شد که بسبب آن کمی از قدرت ستاره کاسته شده و رمق آن مقداری خوابیده شد. و دو سیاره دیگر که هنوز در حالت ناپایدار در خلاء فضا غوطه ور بودند کمی از ابوطریبه دورتر گردیدند و شرایط وجود زندگی در آنان حاصل شد.
نزدیک ترین سیاره را رومیان بنام "کارگون" و دیگر خلقیات زمینی (و غیر زمینی) بنام "کلگنه" می شناختند. و بسیار این سیاره سرسبز و خوش و خرم بود. و از رودهای زیبای سبز آن و آسمان نیلگون آن حکایت ها آمده. (در قرآن آمده: و کلگنه را آفریدیم تا در آن رودهای فراوان و درختان خرمای فراوان بکاریم تا از آن لذت برند کائنات.
در مدار دورتر، سیاره "ارقتطون" یا بزبان قبایل مایا "اورگانا" در حال گردش پدید آمد که بسیار وسیع بود. قطر دور سیاره تقریبا به اندازه خورشید منظومه شمسی بودندی و در آن موجودات فراوان پدید شد.
لازم به یادآوری است که کهن ترین مدرک از اعلام کشف این ستاره و سیاره اش به زمان ایل های ماد در جنوب غربی آسیای میانه بر می گردد که آنرا بنام "آروگامانا" که بمعنای "دایره ی بزرگ" می باشد می دانستند و مصریان باستان نیز از آن بسیار یاد کرده اند و گویند که اهرام مصر بدستور پادشاهان زمانه برای این ساخته شدند که اگر دایره قصد به فرود بر کره زمین را داشته باشد، سه پایه برای فرود آن آماده باشد. چنان که تناسب و اعتدال کامل برقرار می گیردد اگر یک جسم کروی را بر روی سه پایه تیز قرار دهند
آنقدر این سیاره وسیع بوده که به زبان بومیان سیاره، جاذبه حاصله، سیاره ی همسایه یعنی "کارگون" را بسوی خود کشیده و موجب شد با هم تصادفی پدید آورند که بنام "قلنج بزرگ" یا همان
The Bing Crang
شناخته شد. البته بقدری سیاره بزرگ است که سالها طول کشید تا گرد غبار حاصله از برخورد دو سیاره از یک سوی ارگان به سوی دیگر آن برسد و دوره ی کلیدی "سیاهی مطلق" یا بعبارتی
The Darkest Throne of Blashykh
را حاصل گردد.
تاریخ نگاران ارگانی و یونانی که توسط کمک موقعیت اجرام و استفاده از ماریجوانا این رخداد ها را سخت تعقیب می کردند بسیار به وجد آمده بودند. همانطور که ارسطو در نامه ای به پرکلیوس مینگارد: "ناگهان دو سیاره به هم نزدیک شدندی و انفجاری پیش آمدندی!" و اینگونه بود که لغت "انفجار" به لغتنامه نسل انسانیت اضافه گردید.
سیاهی آسمان در سیاره ارقتطون قریب به دویست سال و اندی بطول انجامید و اطلاعات از اوضاع ساکنین سیاره در این دوره بسیار کم می باشد بدلیل این موضوع که بخاطر تاریکی مطلق، کلیه موجودات سیاره ارگان کور بدنیا آمدند و ساختار مولکولی و ژنی آنان در حال تغییر اساسی برای استفاده از سیستم سونار یا رادار بود که ناگهان خاکها فرو نشست و دوباره نور ستاره افلیس بر آنان درخشید. و بمدت بیست و شش سال تمام جشنها و مراسم یابود آن روز دل انگیز برپا شدندی که یونانیان نیز با آنان همراه گردیدند همانطور که ایکانکولوس پسر هراسلیوس پادشاه زمانه نقل کرد: "بسیار خوشحالی در این بیست و شش سال و اندی مشاهده شد و ما نیز هر ساله با آنان جشن گرفتیم و این مراسم را ادامه دادیم." و اینگونه گشت که عید باستانی "سال نو" در فرهنگهای مختلف رواج یافتندی.
البته در این زمان هنوز نسل چهار پا بر ارگانا سلطنت مینمود و نسل دو پا حدود صد سال بعد رویت گردید که مربوط می شود به نسل "کرامکین" که به این نکته ظریف پی بردند که اگر بر روی دو پایشان بایستند میتوانند بمقدار بسیار وسیع تری اطراف خود را نظاره کنند و همچنین با نشانه گیری صحیح، شاش خود را به جهات دلخواه هدایت نمایند که این خود بسیار نیکو بود.

1 comment:

Milad Taleghani (ARIAN) said...

lol, that was a good read, transportation with their piss, lol. you forgot the organian battles and the conquest of abu torabe zobeyde and king urangutan. maybe in the future chapters ey?